مصائب انسانی در مصیبت و قضیه فلسطین جمع است
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۵۰۲۴۵
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ الناز رحمت نژاد: قریب به یک قرن است که مسأله اشغال فلسطین و تشکیل دولت یهود، از مسائل مهم جهان اسلام است. علمای مسلمان، فراخور مسئولیت شأن و در موقعیتهای اجتماعی و سیاسی، نسبت به این مسأله واکنش نشان دادهاند. علمای شیعه نیز از همان ابتدای اشغال فلسطین، از این مسأله ابراز نگرانی کرده و با فلسطینیان هم دردی نشان دادهاند؛ و بر مبارزه با اشغالگران تا آزادی سرزمین فلسطین تاکید کردهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بر هیچکس پوشیده نیست که انقلاب اسلامی ایران بر پایه مبانی دین مبین اسلام به وجود آمده است. بر همین اساس حمایت از منافع جهان اسلام به خصوص ملتهای مظلوم مسلمان از اولین شعارهایی بود که توسط امام خمینی (ره) بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران مطرح شد.
این در حالی بود که رژیم منحوس پهلوی جزو اولین دولتهای اسلامی بود که اسرائیل این دولت جعلی را به رسمیت شناخته بود.
آرمان امام راحل جان تازه ای به پیکر انتفاضه دمید و ابتکار تعیین جمعه آخر ماه مبارک رمضان به عنوان روز جهانی قدس عامل ماندگاری مسئله فلسطین شد.
پس از ارتحال حضرت امام (ره) علم این آرمان خواهی بر دوش خلف صالح او یعنی حضرت آیت الله خامنه ای (دام ظله العالی) قرار گرفت. گستره اطلاعات معظم له و اشراف ایشان بر مبانی فقهی، تاریخی و سیاسی مساله فلسطین هر کسی را به پای سخن ایشان میکشاند.
در فرصتی که دست داد بر اساس کتاب «مساله فلسطین از نگاه حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مدظله العالی)» نوشته سعید صلح میرزایی که توسط انتشارات انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده است به بررسی و مرور نظرات و بیانات رهبر معظم انقلاب در مجامع عمومی و خطبههای نماز جمعه پیرامون مساله فلسطین طی سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۹۰ پرداختیم.
در ادامه مشروح قسمت سوم اینپرونده را میخوانیم؛
*وظیفهی ما در برابر امپریالیزم آمریکا و ملتهای مستضعف عرب
امروز در مقابل ما دو عامل رو به روی یکدیگر قرار دارد، یک عامل امپریالیزم آمریکاست که در منطقه در صورت دولت غاصب اسرائیل تجسم پیدا کرده است، ما باید این دولت غاصب را که مظهر تجلی و سلطه و تجاوز امریکائی است مورد فشار قرار بدهیم و هدف به نابودی آن بگماریم. عامل دیگر، در روبه روی آن، و در مقابل آن ملتهای مستضعف عربند. این ملتهای مستضعف را ما باید برادران خود و هم جبهه گان خود بدانیم، باید اینها را دعوت کنیم به یک قیام عمومی و همگانی.
*مثل ریگ و مثل سطل آب!
و من امروز به نام شما مردم تهران و به نام ملت ایران در این تریبون میلیونی عظیم، در این اجتماع میلیونی بزرگ در روز قدس به همه کسانی که به عنوان میهمانان عزیز ما در روز قدس به این جمعیت، به این کشور و به خانهی خود، خانه اسلامی خود آمده اند اعلام میکنم؛ بروید سلام مسلمانان انقلابی ایران را به مردم کشورهای خود برسانید، تجربه ما و معجزه خدا درباره ما را به آنها بگویید، آنها را وادار کنید که حرکت کنند، همچنانی که امام امت فرمودند یک میلیارد مسلمان، یک میلیارد انسان، نیروی عظیم و شگفت انگیزی است برای دنیای امروز. اگر هر کدامی یک ریگ، یک سطل آب، همان طوری که امام امت فرمودند و همان طوری که در سال گذشته در مثل چنین روزی آیت الله طالقانی رضوان الله علیه گفتند که هر کدام از ما اگر یک ریگ بیندازیم به طرف دولت اسرائیل مسلماً این شیطان بزرگ را زیر تل ریگها دفن خواهیم کرد. آیت الله طالقانی رضوان الله علیه گفتند که هر کدام از ما اگر یک ریگ بیندازیم به طرف دولت اسرائیل مسلماً این شیطان بزرگ را زیر تل ریگها دفن خواهیم کرد
ای ملت مسلمان! ای ملت بزرگ و قهرمان ایران! روز قدس روز شعار بزرگ انقلاب اسلامی ما و شماست و ما باید خودمان را آماده کنیم. من به شما امروز اعلام میکنم باید آمادگیهای نظامی و تسلیحات و تجهیزات رزمی خود را هر روز توسعه بدهید و کیفیت آن را بالا ببرید. ما در مقابل خود مسأله فلسطین را داریم، مسأله امپریالیزم آمریکا را داریم، مسأله تجاوزها و توطئهها را داریم.
*اهمیت مسأله فلسطین
مسأله فلسطین؛ مهمترین مسأله دنیای اسلام است. هیچ مسأله بین المللی ای در دنیای اسلام از این بالاتر نیست؛ چون تسلط ِ غاصبان سرزمین فلسطین و قدس بر این بخش از پیکر امت اسلامی، منشأ بسیاری از ضعفها و دشواریها در دنیای اسلام است.
*غمگینی روح مقدس پیغمبر (ص) در عوالم بالا از مسأله فلسطین
امروز یک زخم دردناک و عمیق در پیکر جامعه اسلامی است. آیهای که تلاوت کردند درباره نبی مکرم اسلام میفرماید: «عزیز علیه ما عنتم» رنج شما برای او سخت و دشوار است، «حریص علیکم بالمومنین رووف رحیم». امروز رنج دنیای اسلام که برجستهترین بخش آن مساله فلسطین است، قلب مقدس پیغمبر را میآزارد؛ «عزیز علیه ما عنتم» با وضعی که امروز ملت فلسطین دارد، روح مقدس پیغمبر در عوالم بالای آفرینش الهی مملو از غم میشود. راه علاج چیست؟ تلاش و مجاهدت است. ببینید چطور استکبار با چنگ و دندان و با حالت خونخوارانه و بدون اندکی انسانیت و رحم ایستاده است، تا اگر بتواند، برای خواسته استکباری خود، ملتهای اسلامی و آرزوهای آنها را لگدمال کند. امروز این قضیه فلسطین، یکی از بزرگترین مسائل و مصائب دنیای اسلام است و در آینده نیز خواهد بود. مگر شوخی است که ملتی را از خانه و زندگی و کشور و سرزمین خود آواره کنند، غاصب مزدور خبیثی را آنجا بنشانند، همه گونه به او کمک کنند، همه جنایات او را صحه بگذارند مگر شوخی است که ملتی را از خانه و زندگی و کشور و سرزمین خود آواره کنند، غاصب مزدور خبیثی را آنجا بنشانند، همه گونه به او کمک کنند، همه جنایات او را صحه بگذارند، دستشان تا مرفق در خون مردم منطقه فرو برود، به اینها هم قانع نباشند، بخواهند از مسلمانان و از صاحبان خانه امضا بگیرند که این خانه متعلق به آن غاصب است و صاحب خانه در آن حقی ندارد؟! میخواهند این کار را بکنند.
*مسأله فلسطین؛ فوریترین مسأله جهان اسلام
برادران و خواهران عزیز درهمه جهان اسلام! ازتجربه ها درس بگیریم. امت بزرگ ما امروز به برکت بیداری اسلامی، دارای قدرت عظیمی است. کلید حل مشکلات فراوان کشورهای اسلامی، در دست همت و یکپارچگی این مجموعه شگرف است، و مسأله فلسطین، فوریترین مسأله جهان اسلام است.
*مسأله فلسطین؛ مصیبت بزرگ جهان بشریت
مسأله فلسطین، یکی از مصائب بزرگ جهان بشریت کنونی است. هر کس که احساسی در مورد انسان و حقوق انسان دارد و دم از حمایت از انسانهای مظلوم میزند، باید در این قضیه صاحب داعیه باشد و این قضیه را، قضیه خود بداند. شاید بشود گفت که قضیه و مصیبت فلسطین، جزو قضایای کم نظیر تاریخ است. تا آنجا که ما دانستیم و شناختیم، اینطور حادثه با این عظمت نسبت به یک ملت، در طول تاریخ کم نظیر است. شما هرچه از مصائب انسانی فرض کنید، در مصیبت و قضیه فلسطین جمع است؛ از قتل نفوس بی گناه، از آواره کردن انسانها و بی خانمان کردن آنها، از شکنجه و زجر و حبس و تبعید و از این قبیل، از اهانت به کرامت انسانی، از نابود کردن سرمایههای بشری یک عده انسان، از فشار و ظلم و اختناق و اجازه فعالیت ندادن به یک عده بشر. همه این مصائبی که اگر در گوشهای از عالم برای جمعی از مردم اتفاق بیفتد، بشریت را جریحه دار و داغدار میکند، در قضیه فلسطین در طول چهل و پنج سال اخیر اتفاق افتاده است شما هرچه از مصائب انسانی فرض کنید، در مصیبت و قضیه فلسطین جمع است؛ از قتل نفوس بی گناه، از آواره کردن انسانها و بی خانمان کردن آنها، از شکنجه و زجر و حبس و تبعید و از این قبیل. آن کسانی که دم از طرفداری از حقوق بشر میزنند، اگر راست میگویند، باید از حقوق ملت فلسطین سخن بگویند. شما کدام ملت را سراغ دارید که در این چهل و پنج سال اخیر، به قدر ملت فلسطین شکنجه دیده باشد، مصیبت کشیده باشد، عزیزانش را ازدست داده باشد و حقوقش نادیده گرفته شده باشد؟ چه طور شد که اگر درگوشه ای از عالم، یکی از این مصائب برای عدهای انسان پیش بیاید، کسانی ادعا میکنند که دلسوز و غمخوار حقوق بشرند؛ سینه سپر میکنند، حرف میزنند و اقدام میکنند؛ اما مجموع این همه مصیبت را در مردم فلسطین ندیده میگیرند؟!
* اهمیت بیت المقدس در کنار مسأله فلسطین
در کنار مسأله فلسطین، بیت المقدس نیز از اهمیت والایی برخوردار است. امروز توطئههای رنگارنگی برای غصب و بلعیدن این شهر مقدس و از بین بردن آثار اسلامی آن توسط صهیونیستها در جریان است، ولی این شهر به همه مسلمانان تعلق دارد و همه قدس پایتخت همه فلسطین است و مسلمانان اجازه نخواهند داد نقشههای شوم دشمنان جامه عمل بپوشد و با آن مقابله خواهند کرد.
ادامه دارد...
کد خبر 5933109 الناز رحمت نژادمنبع: مهر
کلیدواژه: انقلاب اسلامی ایران فلسطینیان قدس جمهوری اسلامی ایران روز قدس آیت الله طالقانی رژیم صهیونیستی روز جهانی قدس فلسطین انتشارات انقلاب اسلامی ایالات متحده امریکا کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب سی و یکمین هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران فلسطین رژیم صهیونیستی انتشارات سوره مهر طوفان الاقصی موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران آیت الله خامنه ای انقلاب اسلامی ایران بنیاد ملی بازی های رایانه ای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان جمهوری اسلامی ایران انتشارات نیستان انقلاب اسلامی مسأله فلسطین مساله فلسطین دنیای اسلام قضیه فلسطین جهان اسلام آیت الله
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۵۰۲۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ما از تحقیقات غرب در حوزه فلسفه اسلامی بیاطلاع هستیم
به گزارش خبرنگار مهر، اولین نشست از سلسله نشستهای «علوم انسانی و مسائل جامعه ایرانی» با عنوان «فلسفه دانشگاهی و مسائل ایران امروز» در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
در این نشست بیژن عبدالکریمی استاد فلسفه دانشگاه آزاد و سیدحسن حسینی استاد فلسفه علم دانشگاه شریف سخنرانی کردند.
در ابتدای این نشست، مالک شجاعی که دبیری جلسه را به عهده داشت کمی درباره موضوع تاریخ نگاری علوم انسانی آکادمیک سخن گفت و بیان کرد: امروز حدود صد سال از ورود علوم انسانی جدید به ایران گذشته است. در واقع حدود یک قرن است که ایرانیان با علوم انسانی جدید مواجه شدند. خوشبختانه دانشگاه تهران به عنوان یکی از اولین مراکزی که علوم انسانی آکادمیک در آن وجود دارد درباره بیشتر رشتههای علوم انسانی، تاریخ نگاری رشتهای انجام داده اما سوالی که مطرح میشود این است که هر کدام از این رشتهها با ما ایرانیان چه کردهاند.
وی افزود: در مورد علوم انسانی جدید در ایران دو طیف از افراد وجود دارند. عدهای معتقدند که علوم انسانی ما تماماً وارداتی و تقلیدی است اما عدهای معتقدند اگر علوم انسانی نبود ما به خودشناسی تاریخی و فرهنگی نمیرسیدیم. به هر حال ما قرار است در سلسله نشستهایی که امروز جلسه اول آن است نخبگان را دعوت کنیم و درباره چنین موضوعاتی با آنها گفت و گو کنیم.
شجاعی ادامه داد: موضوع اولین نشست هم «فلسفه» قرار دادیم چون به عقیده بسیاری از اهالی علوم انسانی فلسفه، مادر علوم است. طبق پیش بینی که مؤسسه حامی علوم انسانی، خانه اندیشه ورزان و فرهنگسرای اندیشه انجام داده اند قرار است که تا پایان سال ۱۰ یا ۱۱ نشست به تفکیک رشتهای برگزار کنیم و شیوه برگزاری هم به این شکل است که نگاههای متفاوت را مقابل هم قرار دهیم.
در ادامه نشست بیژن عبدالکریمی استاد فلسفه دانشگاه آزاد سخنرانی کرد.
وی گفت: بحث درباره علوم انسانی و فلسفه ذوابعاد است و پرداختن به آن کار یک نشست نیست. اما سوالی که من میخواهم مطرح و بحثم را با آن شروع کنم این است که ما از فلسفه دانشگاهی چه انتظاری داریم. به بیان دیگر چه تفاوتی میان حقیقت فلسفه و فلسفه دانشگاهی است. حقیقت فلسفه نقش بسیار اساسی در قوام بخشی فرهنگ داشته است. اما فلسفه دانشگاهی یک فعالیت آموزشی و اداری است. فرق است بین فلسفه به عنوان ابژه مطالعاتی و فلسفه به منزله مواجهه با وجود.
وی افزود: فلسفه دانشگاهی در ایران یک ترجیع بند مهم دارد و آن هم اینکه ما یک جامعه «شبه مدرن» هستیم. یعنی جامعهای که همه نهادهای مدرن را دارد اما این نهادها مبتنی بر ریشههای تاریخی نیستند. لذا برای همه پدیدارهای ایران باید کلمه «شبه» را بیاوریم چون در جامعه شبه مدرن، نهادها نقشی که در جوامع مدرن دارند را، ندارند. همانطور که بارها گفتم جوامع شبه مدرن مانند شهرک سینمایی هستند که از هر چیزی فقط ماکت آن وجود دارد.
این استاد فلسفه ادامه داد: دپارتمانهای علوم انسانی کشور ما هنوز نتوانستند به مساله شبه مدرن به منزله یک امر تمدنی و یک مساله نگاه کنند که این نشانه فقدان تفکر تاریخی در دپارتمانهای علوم انسانی ما است البته به استثنای دکتر داوری که در دهههای اخیر به موضوع توسعه نیافتگی پرداختند. اگر چه ایشان هم فقط وضعیت را توصیف کردند اما راه برون آمد را نشان نمیدهند.
عبدالکریمی ادامه داد: ما نمیتوانیم فلسفه جدا از مباحث تاریخی داشته باشیم. در دپارتمانهای فلسفی ما، خودآگاهی تاریخی وجود ندارد و فلسفه بدون خودآگاهی بیشتر شبیه یک ابژه بی روح است. البته همه دپارتمانها و اساتید ما در یک سطح نیستند اما این انتقاد در اغلب آنها و پیش از همه به خود بنده وارد است. فلسفه دانشگاهی نتوانسته با مسائل ایران امروز ارتباط برقرار و به مسائل ایران به عنوان یک مساله نگاه کند چون ما در ایران اساساً مساله نداریم. ما پیوسته در مورد همه چیز مساله داریم اما در عین حال مساله نداریم و این یک تناقض بزرگ است. چون نمیدانیم ایران کیست و ایران چیست؟ به همین دلیل بیشتر چیزهایی که ما از آن به عنوان مساله یاد میکنیم، غُر زدن و نِق زدن است.
وی افزود: ما هیچگاه در این سالها صورت بندی متافیزیکی درباره جامعه شبه مدرن نداشتیم و نه تنها یک گام به جلو نرفتیم بلکه عقبگرد هم داشتیم. ما با یک تاریخ انحطاطی و فروپاشی هویت و حیات اجتماعی و دومین شکاف تمدنی تاریخی بعد از دوران مشروطه مواجه هستیم. در چنین وضعیتی اهل فلسفه وجود ندارند و مانند تودههای مردم گیج و گنگ هستند و میپرسند چه باید کرد؟ متأسفانه به غیر از تلاشهایی که برخی انجام دادند هیچ گاه صورت بندی مفهومی از تاریخ نداشتیم و متأسفانه بعد از آنها هم این تلاشها ادامه پیدا نکرد.
عبدالکریمی در بخش دوم سخنانش گفت: در دهههای کنونی ما با یک شکاف تمدنی- تاریخی مواجه هستیم و جای اهل فلسفه در آن خالی است. چون این مساله را نه سیاسیون میتوانند حل کنند نه حکمرانان. انتظار من این است که برای این موضوع مفهوم سازی شود. ما نمیدانیم که در کجای روند تاریخی مان قرار داریم. آیا گریزی جز چشم انداز غرب نداریم و مسیر دیگری برای ما گشوده نیست البته تاریخ غرب را نمیتوان نادیده گرفت اما سرآغاز سنت تاریخی ما کجاست. آیا ما میتوانیم میراث خودمان را جدای از متافیزیک غرب بفهمیم.
پس از سخنرانی عبدالکریمی، سیدحسن حسینی استاد فلسفه علم دانشگاه شریف دیگر سخنران این مراسم خطاب به عبدالکریمی پرسید: مشکل تجدد مطلق چیست و دلیل این همه ستیز با غرب چیست و چه فایدهای برای ما دارد؟ من فکر میکنم که خیلیها فکر میکنند وقتی حرف از این موضوعات میشود یعنی ما باید یک الگوی جدید داشته باشیم و از صفر شروع کنیم در حالی که ما هیچ وقت از صفر شروع نکردیم.
عبدالکریمی در پاسخ به سوال حسینی گفت: من ستیز با غرب ندارم چون غرب یک رویداد عظیم تاریخی است و هیچ نقطهای بیرون از مدرنیته نیست و انکار واقعی غرب یک کار احمقانه است اما میتوانیم تجدد را دربست نپذیریم. تجدد برای جامعه ایران شدنی نیست و اگر هم قرار باشد جامعه متجدد شود همان اشتباهی رخ میهد که در زمان پهلوی رخ داد. به همین دلیل هم باید گفت انقلاب اسلامی ایران حاصل روح و کنش ایران در برابر مدرنیته است.
پس از این پرسش و پاسخ، سید حسن حسینی استاد فلسفه علم دانشگاه شریف سخنرانی خود را آغاز کرد.
وی سخنان خود را با یک دستهبندی منسجم درباره وضعیت فلسفه در ایران آغاز کرد و گفت: به عقیده من فلسفه در ایران جزو یکی از هفتدستهای که در ادامه به آنها اشاره میکنم.
۱- فلسفه به مثابه آکادمی
در این نوع از فلسفه ما یک سری ریزمساله و زبان تخصصی داریم. در این طبقه ما اوضاع بدی نداریم. به این معنی که اساتید دانشگاهی خوبی داریم. اوضاع فلسفه غرب در دانشگاههای ما خوب است اگرچه یک جاده یک طرفه است به این معنا که ما درباره غرب حرف می زنیم اما غرب تأثیر و تاثری از ما نمیگیرد و ما در بازی آکادمی دنیا قرار نداریم. در حوزه فلسفه اسلامی که اوضاع از این هم وخیمتر است. اما اوضاع فلسفه اسلامی در دانشگاهها خیلی خوب نیست و حتی جاده یک طرفه هم نیست یعنی ما یا از تحقیقات غرب در حوزه فلسفه اسلامی بیاطلاع هستیم یا اصلاً آنها را قبول نداریم.
۲- امتداد اجتماعی فلسفه آکادمی
در دهههای میانی نیمه دوم قرن بیستم تحقیقات دین پژوهانه در ایران آغاز شد و افرادی مثل سروش در دهههای ۶۰ و ۷۰ این جریان را راه انداختند. مقالاتی که وی در سالهای ۶۷-۶۸ در کیهان فرهنگی و سپس در مجله کیان مینوشتند نمونههایی از این جریان است.
۳- فلسفه حامی تحولات اجتماعی
گاهی در یک جامعه تحولاتی اتفاق میافتد که بعد فلسفه روی آن سوار میشود و نظر میدهد. مثل سال ۷۶ و اتفاقاتی که در آن زمان افتاد. در آن زمان افرادی شروع به تبیین نظریات فلسفه سیاست که به نفع اصلاحات بود، کردند. پس از این جریان بود که هابرماس هم در ایران معروف شد. در این نوع فلسفه تحولات اجتماعی در سطح نخبگانی باقی میماند. در همین ایام اخیر هم موضوع فلسفه سیاسی و آثار هانا آرنت خیلی باب شد و همه به خواندن چنین آثاری روی آوردند.
۴- فلسفه – پروژه
گاهی اوقات هم یک فیلسوف درباره یک پروژه مشخص با یک مفهوم کلیدی کار میکند. مثل پروژه ایرانشهری یا پروژه تجددستیزی فردید، یا پروژه مبتنی بر روانشناسی و تجربه.
۵- فلسفه به مثابه تثبیت نظام مستقر
این نوع فلسفه، فلسفهای است که در جهت تثبیت نظام جمهوری اسلامی فعالیت میکند. افرادی مثل شهید مطهری، شریعتی، آقای مصباح، در این دسته جا میگیرند. در این نوع از فلسفه مراکزی در راستای تثبیت نظام تأسیس میشوند. مراکزی مثل شورای تحول علوم انسانی، فرهنگستان علوم و...
۶- فلسفه ناشی از علم جدید
علم جدید مخصوصاً در حوزه زیست شناسی در حال دامنگیر شدن است و ما امروز شاهد فلسفههایی هستیم که از این علوم تاثیر میپذیرند.
۷- فلسفه به معنای زندگی طبیعی
در این نوع از فلسفه افراد معمولی که با فلسفه سروکاری ندارند برای خلاصی از مشغولیتهای ذهنی سراغ خواندن آثار فلسفی میروند. رغبت به خواندن آثار نویسندگانی مثل نیچه و شوپنهاور نمونه این نوع فلسفه است.
حسینی پس از ارائه این دسته بندی افزود: یکی از مسائلی که درباره علم و فلسفه در ایران وجود دارد این است که هیچ کدامشان در ایران، عمومی نشد. البته آنها با یکدیگر یک فرق اساسی دارند و آن هم اینکه علم، تقدس خود را داشت اما فلسفه وقتی وارد ایران شد عمومی نشد و این تقدس هم نداشت. در واقع فلسفه در ایران هیچ وقت به عنوان یک سند قرار نگرفت.
استاد دانشگاه صنعتی شریف ادامه داد: نکته دیگر اینکه سنت فلسفه اسلامی چیزی جز اقتباس از غرب نیست چون ما فلسفه را از یونان گرفتیم و یونان هم غرب است و حالا این سوال مطرح است که فلسفه اسلامی چرا کاربست اجتماعی پیدا نکرده است؟ چون انضمامی نیست، ظرفیت ذاتی ندارد، فقه و کلام در آن غلبه دارد و حکمت عملی در فلسفه اسلامی بسیار لاغر مانده است.
پس از سخنان حسینی، عبدالکریمی خطاب به حسینی گفت: در بسته بندی که شما انجام دادید به عقیده من دسته پنجم خیلی علمی نبود چون شما دکتر شریعتی را در دسته شهید مطهری و آقای مصباح قرار دادید در حالی که شریعتی اصلاً این گونه نبود. ما در دپارتمانهای فلسفه خودمان هنوز شریعتی را فیلسوف نمیدانیم در حالی که بسیاری از کشورهای دنیا مثل الجزایر، ترکیه و … واحد درسی شریعتی شناسی دارند. ما هنوز هم در دوره جدید متفکری نداریم که با جهان وارد گفت و گو شود به جز آقای نصر و مرحوم فردید اما شریعتی در زمان خودش این کار را کرد.
حسینی هم در پاسخ به این نکته عبدالکریمی توضیح داد: اینکه یک امر واضح است که اگر شریعتی نبود انقلاب اسلامی پیروز نمیشد چرا که او یک جریان مهم در جهت پیروزی انقلاب اسلامی راه انداخت.
این جلسه با پرسش و پاسخ میان حاضرین و سخنرانان به پایان رسید.
کد خبر 6087633 سارا فرجی